کف می زنند ... خوابت را خراب نکن!
✍️ دزدی بر سر دیوار رفت تا خانهای را غارت کند. رهگذری دزد را دید و داد زد بالای دیوار مردم چه میکنی؟ دزد گفت «تار میزنم». رهگذر پرسید «این چه سازی است که من صدایش را نمی شنوم ؟». دزد در حالی که آماده می شد تا داخل حیاط بپرد، گفت “خوابت را خراب نکن؛ برو بخواب!…. صدای ساز من هم فرا در می آید".
? … دو روز است جناب شهردار و تیمش با تدارک صحنه رقص دخترکان که خودش هم تا آخر مجلس تماشاچی بوده و کف می زده، سر و صدا بر پا کرده است. اعتراض ها که زیاد شد، ابلاغیه جناب شهردار را منتشر کردند مبنی بر اینکه او خواستار حفظ شئونات اسلامی شده و از برگزار کنندگان “جشن بانوان شاغل در شهرداری” انتقاد کرده است.
? اما چند ساعت بعد “یک منبع نزدیک به شهرداری” اعلام کرد “دختر بچه ها در مراسم شهرداری برنامه اجرا کرده اند ولی دلواپسان مدعی رقص زنان در حضور مردان شده اند!". حالا مجادله راه افتاده که بچه بوده اند؟ بزرگ بوده اند؟ رقصیده اند؟ نرقصیده اند؟ خلاف شرع صورت گرفته یا نگرفته؟
? در اینکه این قبیل کارها هنجار شکنی و ترویج منکر و اقدامی خلاف قانون و شرع است، تردیدی نیست. اما به نظر می رسد این قبیل ساز و تار و تنبک زدن ها، در اصل از همان جنس ساز زدن هایی است که صدایش بعدا در می آید. می پرسیدمثل کدام ساز؟
?درست شبیه سازی که تیم کارگزاران سال 81 در تصاحب تقریبا مفت رشت الکتریک زدند و صدای آن سالها بعد، در حالی که کارخانه جارو شده و زمینش برای تاخت زدن با دهها آپارتمان اشرافی در شمال تهران باقی مانده بود، در آمد.
♦️ این روزها باید داستان “خر برفت” مولوی را هم بازخوانی کرد؛ حکایت رندانی که اسب مرد ساده دل را فروختند و سور و سات شکم چرانی راه انداختند و از صاحب اسب خواستند در کنسرت و هم خوانی و دست افشانی آنها شرکت کند؛ “خر برفت و خر برفت و خر برفت…”