باران حق

خلوت با یار

عنوان وبلاگ

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حق شوهر

13 مرداد 1395 توسط سرباز ولایت

شکی نیست؛ محبت و دوستی، گوهر گرانبهایی است؛ که خداوند در نهاد زن و مرد قرار داده است. تنها می‏بایست دو همسر این امر فطری را ابراز نمایند تا رابطه دوستانه و صمیمانه آنان بیش از پیش برقرار گردد. مرد در عرصه اجتماع با افراد گوناگون و سلایق مختلف مواجه می‏شود و بسا اوقات مورد اهانت قرار می‏گیرد . زن می‏تواند با خوشرویی و اظهار محبت به شوهر، از غم و اندوهش بکاهد و با چهره‏ای دل‏انگیز او را مسرور نماید.

 2 نظر

احكام اوّلی، احكام ثانوی و احكام حكومتی

03 مرداد 1395 توسط سرباز ولایت

1. بر اساس تعریف مشهور فقها،حکم اولی حکمی است که در موضوع آن حالتی خاص مانند: اکراه، اضطرار، تقیه، ضرر، عسر و حرج و … پدیدار نشده باشد و در شرایط عادی، بر عهده مکلفان قرار داده شده است؛ اما حکم ثانوی آن است که در موضوع آن، عروض این قبیل حالت های خاص دخیل باشد. (1)

به عنوان مثال، وقتی گفته می شود: «روزه بر هر مکلفی واجب است»، وجوب، حکم اولی است که به طبیعت روزه تعلق گرفته و در موضوع تکلیف (شخص مکلف)، هیچ یک از عناوین ثانوی اخذ نشده است؛ ولی اگر روزه موجب ضرر باشد، یعنی عنوان ضرر بر متعلق حکم شرعی عارض شود، حکم اولی وجوب به حکم ثانوی تحریم مبدل می شود؛ چنان که حرمت اولی خوردن مردار بر شخص مختار، به وجوب ثانوی خوردن مردار، بر شخص مضطر تبدیل می شود.

از تعریف حکم اولی و ثانوی معلوم می شود که تبدیل حکم اولی به ثانوی، تنها در مدت زمان عسر، حرج و ضرر (آن هم به مقدار ضرورت) است. پس از برطرف شدن این عوارض، حکم اولی حاکم خواهد شد.

2. دایره احکام الهی، اعم از احکام اولیه و احکام ثانویه، فقط منحصر به احکام فردی نمی باشد و شامل احکام اجتماعی به ویژه احکامی که مربوط به چگونگی اداره جامعه و حکومت اسلامی توسط حاکم شرع بوده نیز می باشد. به چنین قوانینی، احکام حکومتی به معنای عام خود گفته می شود که هم شامل احکام اولیه حکومتی است و هم احکام ثانویه حکومتی. بنابراین، اگر چه احکام اجتماعی و قوانین حکومت در اسلام به صورت اولیه مشخص می گردد، ولی به حاکم اسلامی و ولی فقیه این وظیفه را محول می نماید تا در صورتی که انجام قوانین اولیه در هنگام خاصی برای جامعه اسلامی امکان پذیر نباشد و یا مصلحت بزرگ تری موقتاً با احکام اولیه تزاحم پیدا نماید، حاکم طبق احکام ثانویه وظیفه افراد جامعه را در آن شرایط خاص بیان می کند که به آن، حکم حکومتی به معنای خاص گفته می شود. طبیعتاً این حکم پس از گذشت زمان مصلحت، خود به خود ملغی می شود و احکام اولیه جایگزین آن می شود. (2)

مثلاً وقتی حاکم اسلامی و ولی فقیه در شرایط و در مقطعی تشخیص داد رفتن حج باعث کشته شدن تعداد زیادی از حجاج خواهد شد و یا بر اثر حج اساس نظام اسلامی (مثلا در ایران) به خطر خواهد افتاد، حج رفتن را تعطیل می کند. همان گونه که اگر شخصی که حج برایش واجب شده باشد، تشخیص بدهد که اگر به حج رود، کشته خواهد شد، باید حج را تعطیل کند و نباید به حج برود. البته ناگفته پیدا است که احکام ثانویه و احکام حکومتی نیز در عین مخالفت با احکام اولیه، باز هم حکم اسلام بوده و اطاعت از آن لازم است.

3. به جهت این که وجود حکومت و نظام اسلامی در احکام الهی جایگاه منحصر به فردی دارد و در پرتو تشکیل چنین حکومتی است که زمینه اجرای سایر احکام الهی به وجود می آید، در منظر دینی اهمیت و مصلحتی که حفظ اصل حکومت و نظام در بر دارد، در هیچ یک از احکام فردی و سایر احکام اجتماعی وجود ندارد. به همین دلیل، در اندیشه سیاسی اسلام هم در شرایط حاکم شرایط خاصی نظیر درایت و فهم سیاسی به همراه علم و فقاهت و عدالت و… قرار می دهد و در مقابل، به چنین حاکمی اختیارات تامی داده می شود؛ به حدی که می‌تواند در صورت نیاز، در تمام امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، قضایی و…، حکم حکومتی کند و اطاعت از حکمش واجب است. دایره اختیارات ولی فقیه در صدور حکم حکومتی گسترده و حتی آن چنان که امام خمینی می‌فرماید: «حکومت، اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه الهیه تقدم دارد». (3) البته همان طور که بیان شد، همه احکامی که توسط حاکم صادر می شود، احکام ثانویه نمی باشد و اصل وجود حکم حکومتی، خود نیز از احکام اولیه دین محسوب می شود (4) و به عناوین ثانویه محدود نیست. (5)

4. به جهت اهمیت حفظ نظام اسلامی و حاکمیت دینی و به پشتوانه مشروعیت اصل حکومت و ولایت و جایگاه ارزشی آن جایگاه و حوزه مصلحت در احکام حکومتی، شامل همه احکام اولی و ثانوی و یا واقعی و ظاهری می شود؛ یعنی مجموعه احکامی که برای حفظ کیان اسلام و نظام سیاسی - اجتماعی مسلمانان مفید و تاثیر گذار است، می‌تواند به عنوان اولی یا ثانوی اش با تشخیص ولی فقیه در قالب احکام حکومتی جعل و صادر شود و اجرایش بر همگان واجب گردد. (6) به عنوان نمونه، امام خمینی می‌فرماید: «حاکم می‌تواند مسجد و یا منزلی که در مسیر خیابان است، خراب کند… همچنین می‌تواند هر امری، چه عبادی و یا غیرعبادی که جریان آن مخالف اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت می‌تواند از حج که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف مصالح کشور اسلامی است، موقتاً جلوگیری کند». (7)

پی ‌نوشت ‌ها:

1. رضا اسلامی، بررسی تطبیقی ماهیت حکم ظاهری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ص 46.

2. سید محمد حسین، طباطبایی، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، مقاله «ولایت و زعامت»، ص83 ـ85.

3. صحیفه نور، ج 20، ص 170.

4. همان، ج 20، ص 174.

5. جهت مطالعه کامل ر.ک: دین و دولت در اندیشه اسلامی، محمد سروش، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1378، صص 614-670.

6. جوادی آملی، ولایت فقیه، ص 87-88.

7. صحیفه نور، ج 20، ص 170-171.

 

 نظر دهید »

سه روایت تکان‌دهنده خبرنگاران هندو درباره کشمیر

30 تیر 1395 توسط سرباز ولایت

(بسم الله الرحمن الرحیم)
این روزها کشمیر صحنه درگیری‌ها و حوادث خونین است، مسئله کشمیر، تازه و اتفاقی گذرا نیست. سالهاست که این منطقه باعث تنش و درگیری در شبه قاره هند شده است و دو کشور هند و پاکستان ادعای مالکیت این منطقه را دارند.
بخش‌هایی از منطقه کشمیر طی روزهای اخیر در پی اقدام نیروهای امنیتی هند در کشتن برهان مانی از فرماندهان گروه موسوم به حرکه المجاهدین و دو همراهش شاهد درگیری‌های خونین میان نیروهای امنیتی و مردم مسلمان بوده است .به گفته یک شهروند کشمیری، نیروهای امنیتی هند با خشونت تمام به روی مسلمانان این منطقه آتش گشودند و در این منطقه حکومت نظامی اعلام کرده‌اند و مردم بیش از یک هفته است که به اعتصاب سراسری دست می‌زنند، کسب و کار مردم فلج شده و دست‌کم 40 نفر از مردم کشته و دست‌کم 1700 نفر زخمی شده‌اند.

مقامات محلی اجازه انتشار گزارش‌های دقیق از صحنه درگیری‌ها را نمی‌دهند و ارسال گزارش‌ها و اخبار مربوط به تحولات کشمیر هم به دلیل کنترل شدید شبکه‌های ارتباط اجتماعی در فضای مجازی به سختی انجام می‌شود.

نهادهای حقوق بشری در گزارش‌های خود از حملات نظامیان به مردم کشمیر، بازداشت، شکنجه و اعدام آنها خبر داده‌اند، اسناد و مدارک منتشر شده توسط ویکی لیکس هم به افزایش شکنجه بازداشت‌شدگان کشمیری اذعان کرده است.

چند نمونه از جنایاتی که علیه مردم کشمیر رخ داده

کشتار 280 معترض کشمیری در گاوکادال در جریان حمله نیروهای شبه نظامی و پلیس مرکزی

کشته شدن 23 تظاهرات‌کننده و زخمی شدن 47 نفر دیگر در یورش نیروهای هندی در تنگپورا و زکورا

تعرض نیروهای ارتش به ده‌ها نفر از زنان روستای کونان پشپورای کشمیر در 23 فوریه 1991 که دیده‌بان حقوق بشر هم آن را تایید کرده است.

حمله نیروهای نظامی به مردم شهر سوپور در 6 ژانویه 1993 که 55 کشته به جا گذاشت.

قتل عام بیجبهارا با 40 کشته و 150 زخمی در تیراندازی نظامیان به صفوف تظاهرات‌کنندگان

حمله نظامیان به بزرگترین تظاهرات مردمی کشمیر در سال 2008 به کشته شدن 40 نفر منجر شد، این تظاهرات در اعتراض به نقض حقوق مسلمانان از سوی دولت هند برگزار شده بود.

نیروهای نظامی با حمله به تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم کشمیر در ژوئن 2008، 112 نفر از آنها را به ضرب گلوله کشتند.

حملات نظامیان به مردم معترض کشمیر طی چهار روز در ماه جولای جاری، ده‌ها کشته و صدها زخمی به جا گذاشته است.شدند.

کشف گورهای دسته‌جمعی در کشمیر

سازمان عفو بین الملل اخیرا در پی کشف گورهای دسته‌جمعی در کشمیر که متعلق به قربانیان حملات نظامیان است، دولت دهلی را به انجام تحقیقات سریع فرا خوانده بود.

بر اساس گزارش جمعیت موسوم به پدران و مادران افراد ربوده شده که مرکز آن در سرینگر است، گورهای دسته‌جمعی مربوط به 2006 به بعد است، ارتش هند ادعا کرده بود که افراد دفن شده در این گورها، افراد مسلح و جنگجویان خارجی بوده‌اند که کشته شدن آنها قانونی بوده است در حالی که شهادت‌های ساکنان 18 روستا در کشمیر براین مسئله تاکید می‌کند که بیشتر قربانیان دفن شده، مردم عادی این منطقه بوده‌اند.
۳ روایت تکان‌دهنده خبرنگاران هندو درباره کشمیر

بر اساس گزارش منابع کشمیری، از سال 1989 تا کنون، حدود هشت هزار نفر در کشمیر تحت سیطره هند ناپدید شده‌اند، در حالی که مقامات هندی ادعا می‌کنند این تعداد کمتر از چهار هزار نفر بوده و بیشتر آنها هم برای پیوستن به گروه‌های معارض مسلح به پاکستان رفته‌ اند.

سال 2006 گزارشی از سوی پلیس محلی منتشر شد که به مرگ 331 نفر از بازداشت‌شدگان در دوران بازداشت اذعان شده بود.قتل خارج از چارچوب قانون و ربودن و شکنجه غیرنظامیان به مثابه نقض آشکار قوانین بین المللی و حقوق بشری است.

روایت چند خبرنگار هندو از عملکرد ارتش هند در کشمیر
1- سیکمانی سینگ خبرنگار مجله هندی «Illustrated weekly of India » در گزارش تکان‌دهنده‌ای با عنوان حافظان یا درندگان درباره رفتارها و عملکرد ارتش هند در کشمیر آورده بود :« نیروهای ارتش که دولت هند، آنها را به بهانه عادی‌سازی اوضاع و حفظ قانون و نظم و محافظت از مردم در برابر تروریسم به کشمیر اعزام می‌کنند، در حقیقت قاتلان، متجاوزان به عنف و غارتگران اموال مردم و از نظر مردم کشمیر، افراد وحشی هستند، زیرا آنها غیرنظامیان بیگناه را به محض این‌که به آنها اتهام می‌زنند و مشکوک می‌شوند، مورد شکنجه قرار می‌دهند، این نظامیان اعزامی به کشمیر مافوق قانون هستند و هیچ کس آنها را بازخواست نمی‌کند و قانون آنها را از تحقیر مردم(کشمیر) و ریختن خون بیگناهان منع نمی‌کنند.. دیدن انسانی در یونیفورم نظامی در کشمیر امروز یعنی شعله‌ور شدن آتش خشم مردم کشمیر اعم از مردم شهری یا روستایی است، زیرا نگرانی آنها از رفتار وحشیانه نظامیان با آنها و زنانشان افزایش یافته است، شهرها و روستاهای کشمیر همگی شاهد حوادث هتک حرمت نوامیس به حدی است که نمی‌توان آن را در جهان متمدن امروز تصور کرد، دولت هند، تعرض نظامیانش به نوامیس مردم کشمیر را یک مسئله داخلی در ماموریت رسمی ارتش هند قلمداد می‌کند و حتی شاید آن را یک اقدام مهم برای سرکوب مسلمانان کشمیری و تحقیر آنها به دست نظامیان هندی و شیوه مفید برای ایجاد رعب و وحشت در مرد مسلمان کشمیر می‌داند».

2- هارندر باویجا خبرنگار مجله ایندیا تودی در گزارشی با عنوان کشمیر… شبح مرگ پس از دیدارش از این منطقه نوشته بود:« فقر و فلاکت همه ایالت را فرا گرفته و تاریکی دشت کشمیر را در بر گرفته و مردم آن از نعمت‌های زندگی و زیبایی‌اش محروم شده‌ اند، این ایالت از گردشگرانی که زمانی مملو از آنها بود، خالی شده است… با وجود این اوضاع سخت،‌هیچ امکانی برای تثبیت امنیت در این ایالت نیست، زیرا نفرت از هند، مردم کشمیر را فرا گرفته و زنان این منطقه همواره از اقدامات نظامیان هندو در غارت و سرقت از منازلشان شکایت دارند، آنها حتی غذاهایی را که مردم برای زمستانشان ذخیره کرده‌اند به سرقت می‌برند».

3- ساهی بابا دبیرکل جمعیت مردمی هند که با هدف اطمینان یافتن از نقض گسترده حقوق بشر و تروریسم دولتی علیه غیرنظامیان بیگناه به کشمیر رفته بود، در گزارشی آورده است:« از دیدن تروریسم دولتی نظامیان هندی و جنایات وحشیانه آنها علیه غیرنظامیان بیگناه در کشمیر احساس شرم می‌کنم».
http://www.jc313.ir/index.php?newsid=50013

 نظر دهید »

بـانو نجیب باش و با حیا! آقـا سر به زیر باش و با غیرت!

29 تیر 1395 توسط سرباز ولایت

بـــانـو!
آن زمان که
جلوی آیینه می نشینی برای دل خودت !
چهره می آرایی برای دل خودت !
مو پریشان میکنی برای دل خودت !
لباسهای تنگ و بدن نما … برای دل خودت !
و قدم در خیابان میگذاری آنهم برای دل خودت !
اگر مجالی یافتی…
نیم نگاهی هم به دل پسر همسایه بینداز …
حالی از چشمان آن مردرهگذر بپرس!
تاملی هم بکن به حال و روز آن پسرکِ نوجوان !
و چه بسیار دلهایی که بخاطر دلِ تو بانو؛ می لرزند و …
و چه بسیار ذهن هایی که بخاطر دلِ تو بانو؛ کج می روند ….
و دل تو سالهاست که دارد ویران میکند
دلها و فکر ها و زندگی ها را ….
و این تضاد را پایانی نیست که

تو مگویی :

برای دل خودم تیپ میزنم اونگاه نکند!

و او میگوید:

برای دل خودم نگاه میکنم او تیپ نزند!
و اینجاست که عدالت نمایان میشود!
عدالت

همان مفهمومی که می گوید هرچیزی سر جای خودش!
و این یعنی
بـانو نجیب باش و باحیا
آقـا سر به زیر باش و با غیرت !
هر چیزی سر جای خودش!

“اللهم عجل لولیک الفرج”

 نظر دهید »

فناوری نانو یا نانوتکنولوژی رشته ‌ای از دانش کاربردی و فناوری

29 تیر 1395 توسط سرباز ولایت

فناوری نانو یا نانوتکنولوژی رشته ‌ای از دانش کاربردی و فناوری است که جستارهای گسترده ‌ای را پوشش می‌ دهد. موضوع اصلی آن نیز مهار ماده یا دستگاه‌ های در ابعاد کمتر از یک میکرومتر، معمولاً حدود ۱ تا ۱۰۰ نانومتر است.

در واقع نانو تکنولوژی فهم و به کارگیری خواص جدیدی از مواد و سیستم هایی در این ابعاد است که اثرات فیزیکی جدیدی –عمدتاً متاثر از غلبه خواص کوانتومی بر خواص کلاسیک– از خود نشان می ‌دهند.

فناوری نانو موج چهارم انقلاب صنعتی، پدیده ‌ای عظیم است که در تمامی گرایش ‌های علمی راه یافته و از فناوری های نوینی است که با سرعت هرچه تمام تر درحال توسعه می ‌باشد. از ابتدای دهه ۱۹۸۰میلادی گستره طراحی و ساخت ساختمان ها هر روزه شاهد نوآوری‌ های جدیدی در زمینه مصالح کارآمدتر و پربازده ‌تر در مقاومت، شکل پذیری، دوام و توانایی بیشتر نسبت به مصالح سنتی است.

نانوفناوری یک دانش به شدت میان ‌رشته ‌ای است و به رشته‌ هایی چون مهندسی مواد، پزشکی، داروسازی و طراحی دارو، دامپزشکی، زیست ‌شناسی، فیزیک کاربردی، ابزارهای نیم رسانا، شیمی ابرمولکول و حتی مهندسی مکانیک، مهندسی برق و مهندسی شیمی نیز مربوط میشود.

تحلیلگران بر این باورند که فناوری نانو، زیست فناوری (Biotechnology) و فناوری اطلاعات (IT) سه قلمرو علمی هستند که انقلاب سوم صنعتی را شکل می ‌دهند.

نانو تکنولوژی می‌ تواند به عنوان ادامه دانش کنونی به ابعاد نانو یا طرح‌ ریزی دانش کنونی بر پایه ‌هایی جدیدتر و امروزی ‌تر باشد. ایران جزء ۵ کشور برتر در زمینه فناوری نانو در جهان می باشد.

 نظر دهید »

نقش بهلول در قیام مسجد گوهرشاد

20 تیر 1395 توسط سرباز ولایت

نقش بهلول در قیام مسجد گوهرشاد چه بود؟


در مشهد یکی از علمایی که در راس جریان اعتراضی قرارداشت، آیت‌الله شیخ واعظ قمی بود که در ابتدا با اجباری کردن سیاست کلاه شاپو قصد ارسال تگلرافی به رضاخان و منصرف کردن او را داشته اما بعد از صحبتهایی که اسدی، نایب تولیت آستان قدس با او می‌کند، متوجه می‌شود که ارسال تلگراف به شاه بی‌فایده بود.
به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ واقعه مسجد گوهرشاد یکی از مهمترین رخدادهای ضدحکومتی دوران پهلوی است که در تیر 1314 در مشهد اتفاق افتاد. این واقعه که تحت عنوان «قیام مسجد گوهرشاد» شناخته می‌شود از جدی‌ترین مبارزات مردم به رهبری روحانیت بر علیه سیاستهای ضددینی رضاخان بوده است.

به گواهی تاریخ، رضاخان بعد از بازگشت از ترکیه و تاثیرپذیری از اصلاحات آتاتورک سیاست‌های ضددینی به منظور ترویج فرهنگ غربی در ایران را به مرحله اجرا درآورد. یکی از این سیاستها تغییر لباس و اجباری کردن کلاه شاپو بود. اجرای این سیاست که با خشونت حکومتی همراه بود، موجب شد تا علما همزمان با اعلام اجباری شدن کلاه شاپو به سیاستهای ضددینی پهلوی اول اعتراض کنند.

در مشهد یکی از علمایی که در راس جریان اعتراضی قرارداشت، آیت‌الله شیخ واعظ قمی بود که در ابتدا با اجباری کردن سیاست کلاه شاپو قصد ارسال تگلرافی به رضاخان و منصرف کردن او را داشته اما بعد از صحبتهایی که اسدی، نایب تولیت آستان قدس با او می‌کند، متوجه می‌شود که ارسال تلگراف به شاه بی‌فایده بود. برای همین به قصد ملاقات با رضاخان به تهران می‌رود. با این حال او در تهران نه تنها موفق به ملاقات با شاه نمی‌شود بلکه او را در باغ سراج‌الملک واقع در شهرری بازداشت و بعد از مدتی به عراق تبعید می‌کنند.1

در حالی که حکومت تصور می‌کرد با دستگیری رهبر قیام اعتراض بر علیه سیاستهای ضددینی رضاخان در مشهد به پایان رسیده، روحانی دیگری به نام «محمدتقی گنابادی» معروف به بهلول که از واعظ خراسانی مخالف اقدامات رضاخان بود، وارد ماجرا شده و اعتراضات مردمی را به قیامی ماندگار بر علیه رژیم پهلوی مبدل می‌کند.

*شروع قیام

بعد از دستگیری آیت‌الله قمی و بی‌توجهی دولت به اعتراضات مردمی، بهلول در چهارشنبه هفدم تیر 1314 وارد مشهد شده و بعد از مراجع به منزل آیت‌الله قمی و آگاهی از وضعیت ایشان به حرم امام رضا(ع) رفته و علیه سیاستهای ضد اسلامی رضاخان سخنرانی می‌کند.2

خود او در مورد هدفش از سفر به مشهد در خاطراتش گفته است: «من یک نقشه‌ای داشتم که غیر از خدا و خودم نمی‌دانست و آن این بود که اول در تمام شهرها سخنرانی کنم تا معروف و بعد قیام در مقابل دولت را شروع بکنم. برای همین در تمامی شهرهای ایران سخنرانی کرده و قصد داشتم مازنداران و آذربایجان که مردم جنگجو در این دو زیادند، سخنرانی و به قیام دعوت کنم، ولی نشد و مجبور شدم قبل از عملی شدن کل نقشه‌ام در مشهد قیام کنم.» 3

ماموران شهربانی او را بازداشت می‌کنند اما به دلیل اینکه این کار می‌توانست موجب تحریک مردم بشود او را در داخل یکی از حجره‌های حرم محبوس می‌کنند تا در آخر شب او را به شهربانی ببرند. با این حال در اینجا فردی به نام «احتشام رضوی» سرکشیک پنجم آستان قدس وارد حجره شده و بعد از ابراز تاسف از اینکه بهلول را گرفته‌اند به میان جمعیت رفته و کلاه پهلوی خود را از سر در آورده و بر زمین انداخته و مردم را تحریک می‌کند که به حجره‌ای که بهلول در آن زندانی است هجوم برده و او را آزاد کنند.4

خود بهلول در این باره می‌گوید: «به مردم گفتم برادرها خوب کاری نکردید که نظم برهم زدید. باید نزد استاندار یا رئیس شهربانی می‌رفتید و آزادی مرا می‌خواستید ولی کاری که شده حالا باید آماده جهاد دینی شویم و بکوشیم آیت‌الله قمی را از زندان نجات دهیم و یا اینکه همه کشته شویم.»5

*آزاد هستید که مرا رها کنید!

حاج غلامعلی نخعی از کفشداران آن زمان حرم نیز در این باره گفته که بهلول بعد از این ماجرا مردم را به دور خود جمع کرده و می‌گوید مردم امام حسین(ع) شب عاشورا چراغ‌ها را خاموش و گفت هر کسی که می‌خواهد برود، اینها می‌خواهند مرا بکشند، من هم شما را آزاد می‌گذارم که بروید. ولی مردم از پایین منبر فریاد کشیدند خیر خیر این کار را نمی‌کنیم.6

جمعه ۲۰ تیر ماموران به منظور دستگیری بهلول و متفرق کردن مردم به مسجد گوهرشاد حمله می‌کنند. با این حال بین مردم و آنها درگیری می‌شود. در این میان یکی از سربازان برای اینکه مردم را نکشد به خودش تیر می‌زند و یکی دیگر از سربازان یکی از فرماندهانی را که دستور تیراندازی داده را هدف قرار می‌دهد. مدت کمی بعد از درگیری، ماموران که نمی‌توانند مردم را سرکوب کنند از ترس رسیدن نیروهای مردمی به مسجد که زمزمه آن روز گذشته در شهر پیچیده بوده، عقب نشینی کرده و به پادگان خود برمی گردند.7

بعد از حمله اول دولت هیئتی مرکب از چهار روحانی و چهار غیر روحانی را که استاندار و نایب تولیت در آن بوده‌اند، برای مذاکره نزد بهلول می‌فرستد. در جریان مذاکره یکی از روحانیون تحت عنوان آقازاده با تشر به بهلول می‌گوید این چه کاری است که کردی؟ الان با کوچکترین کاری روسها و انگلیسها وارد ایران می‌شوند و بعد وعده می‌دهد که قانونهای ضددینی لغو شده و آیت‌الله قمی هم تا یکشنبه آزاد شود.8

بهلول در پاسخ می‌گوید تا زمانی که آیت‌الله قمی از زندان آزاد و به مشهد نیاید دست از مبارزه برنخواهد داشت با این حال تا روز یکشنبه که روز ورود آیت‌الله قمی است، دست به اقدانی نخواهیم زد. دولتیها نیز که درصدد فرصتی برای جمع آوری نیرو بودند قبول می‌کنند که مسجد و اطراف آن تا روز یکشنبه دست بهلول باشد و می‌روند.9

*آخرین نقشه رژیم

آخرین اقدام برای دستگیری بهلول نقشه‌ای بود که توسط برخی از مسئولان دولتی کشیده شد. در این نقشه قرار بود که برخی از دولتی‌ها با لباس روحانیت وارد مسجد شده و بهلول را دستگیر کنند اما به دلیل اینکه بهلول زودتر از مسئله خبردار می‌شود این مسئله را روی منبر به مردم گفته و از آنها می‌خواهد که هشیار باشند.

بعد از اینکه این نقشه دولتی‌ها با شکست روبه‌رو می‌شود، بهلول روز شنبه به منبر رفته و علیه اقدامات ضددینی رضاخان سخنرانی می‌کند. این مسئله موجب می‌شود تا در شهر برخی از مردم به مشروب فروشی‌ها و سینماها حمله کنند. در همین روز تلگرافی از سوی رضاشاه مبنی بر سرکوب هرچه سریعتر قیام به مشهد می‌رسد که باعث می‌گردد تا دولتی‌ها تصمیم بگیرند همان شب کار را تمام کنند.10

نیروهای دولتی قبل از اذان صبح وارد مسجد شده و درگیری و کشتار مردم را شروع می‌کنند. با این حال بر اساس گفته بهلول، آنها در ابتدای حمله به دلیل مقاومت مردم نمی‌توانند به مسجد نفود کنند. با این حال خیانت احتشام رضوی که یکی از ورودی‌ها به او سپرده شده بود، باعث شد تا راه برای نفوذ نیروهای نظامی باز شود. ظاهرا احتشام رضوی به افرادی که با او جهت مراقبت از یکی از درها گمارده شده بودند گفته بود روبه‌رو شدن با نظامی‌ها فایده‌ای جز کشته شدن ندارد برای همین محل را ترک و دیگران نیز به دنبال او می‌روند.11

مدتی بعد از درگیری بهلول و یارانش نقشه‌ای برای فرار می‌کشند. برای همین وانمود می‌کنند که در حال تعقیب نیروهای دولتی هستند، نیروهای دولتی نیز برای اینکه آنها را دستگیر کنند به ظاهر عقب نشینی می‌کنند. در این شرایط بهلول و یارانش در یک فرصت مناسب از دست نیروهای دولتی فرار می‌کنند. البته ماموران نیز به دنبال آنها می‌روند تا دستگیرشان کنند. در این میان زنی در خانه‌اش را باز کرده و بهلول را به خانه راه می‌دهد این مسئله موجب نجات جان او می‌شود.12 او بعدها به افغانستان گریخت. جایی که سرنوشت، روزهای سختی را برای او نگاشته بود.

به گفته برخی شاهدان کشتار مردم تا چند ساعت ادامه داشت و بعد از اتمام کشتار، نظامیها، زخمیها و کشته‌ها را با یکدیگر بار کامیونها کرده و به قبرستان می‌برند و زخمیها را زنده همراه با کشته‌ها خاک می‌کنند. بعد از کشتار مسجد گوهرشاد، آژانس پارس(خبرگزاری رسمی دولت) در خصوص نقش بهلول در این قیام نوشت: شب 11 ژوئیه شیخ بهلول نامی که سابقه تحریک و شرارت دارد مردم عوام را به عنوان وعظ دور خود جمع و یاوه‌سرایی در اطراف لباس و کلاه نموده. نظر به اینکه مامواران از روی ملایمت موفق نشدند او را از اقدام خویش بازدارند تصمیم گرفتند آنها را متفرق کنند. در نتیجه چند نفری مقتول و مجروح و اغلب اشرار گرفتار شدند. شیخ بهلول نیز موفق به فرار شد.13

*فرجام سخن

رضاخان بعد از سفر به ترکیه تلاش کرد تا با استفاده الگوبرداری از فرهنگ غربی، ایران را بدون توجه به فرهنگ بومی کشور، به سمت نوسازی عامرانه پیش ببرد. در این میان چون می‌دانست این کار با مخالفت روحانیت مواجه می‌شود، تلاش کرد تا رهبران شناخته شده روحانیت در کشور را دستگیر و ساکت کند. در خصوص قیام مشهد نیز او تصور می‌کرد با دستگیری آیت‌الله قمی دیگر مشکلی نخواهد بود. با این حال ظهور بهلول و مبارزات او در مشهد که منجر به قیام بر علیه سیاستهای ضد اسلامی او گردید نشان داد که تصور او اشتباه بوده و تا زمانی که روحانیون مبارزه در این شهر وجود دارند مخالفت با او نیز ادامه خواهد داشت. شاید همین مسئله موجب شد تا در سالهای بعد از واقعه گوهرشاد تلاش کند تا حوزه‌های علمیه را تعضیف کرده و به حاشیه براند.

______________________________

1.یوسف متولی حقیقی، تاریخ معاصر مشهد، جلد اول، انتشارات مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر مشهد، 1392،ص281-283.
2.امیر سعادتی، کشف حجاب از کشف حجاب: مجموعه مقالات همایش بزرگداشت قیام مسجد گوهرشاد، تهران، انتشارات قلم،1387 ، ص197.
3.محمدتقی بهلول، خاطرات سیاسی بهلول، مشهد، نشرنوند، 1376، ص 47.
4.حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد ششم، ص234.
5.محمدتقی بهلول، همان، ص60.
6.سینا واحد، قیام گوهرشاد، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1361،ص 179.
7.یوسف متولی حقیقی، همان، ص287.
8.امیرسعادتی، همان، 187.
9.محمدتقی بهلول، همان، 71.
11.سینا واحد، همان، ص 217.
12.عباس موسوی، اعجوبه عصر بهلول، نسیم حیات، 1379، ص 147.
13.سینا واحد، همان، ص 63.

*موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

 نظر دهید »

تذکری که مغفول ماند...

20 تیر 1395 توسط سرباز ولایت


تذکری که مغفول ماند؛
گلایه رهبر انقلاب از طلاب و دانشجویان انقلابی چه بود؟
رهبر انقلاب در حالی که همواره از جوانان انقلابی حمایت کرده‌اند،تذکرات و گاهی اوقات گله‌هایی نیز مطرح می‌کنند؛ گله‌هایی از جنس عدم توجه به عواقب رفتارهایی که شاید درظاهر انقلابی باشد اما در واقع به ضرر جریان انقلابی است.
شنبه, 19 تير, 1395 - 15:48
گلایه رهبر انقلاب از طلاب و دانشجویان انقلابی چه بود؟

به گزارش عمارنامه به نقل از مشرق، رهبر معظم انقلاب در دیدار صمیمی با دانشجوان در ماه مبارک رمضان، در بخشی از سخنان خود نسبت به ایجاد تجمعات غیرقانونی با پوشش آرمانخواهی انتقاد کردند. انتقادی که از نگاه رسانه‌ها مغفول ماند.

ایشان با اشاره به تجمع برخی از دانشجویان و طلاب در زمان بررسی برجام در مجلس بیان کردند: «اجتماعات دانشجویان خوب است اما قانونی و به شیوه درست. این که علیه برجام بروند در جلوی مجلس اجتماع کنند فکر نمی‌کنم منطق درستی باشد اجتماع درست این است که بروند سالن بگیرند و دو یا سه نفر از دانشجویان با استدلال صحبت کنند.»

گلایه صریح رهبری به این نوع شیوه بیان انتقاد در حالی است که ایشان در چند مرحله نسبت به بروز چنین رفتارهایی تذکر داده‌اند.

ماجرای تحصن در مقابل مجلس برای موضوع هسته‌ای

در این ماجرا درحالی‌که مجلس ذیل کمیسیون ویژه در حال بررسی موضوع برجام بود عده‌ای از جوانان، دانشجویان انقلابی و طلاب با این توجیه که می‌خواهند مخالفت خود را نسبت به تأیید برجام در مجلس نشا دهند، با برگزاری تجمع و تحصن عجولانه انتقاداتی را نسبت به برجام ابراز داشتند که این موضوع بیشتر سبب ایجاد فشار بر روی کمیسیونی بود که بدین خاطر تشکیل شده بود.

در همان زمانف بعضی از اعضای کمیسیون برجام اعلام کردد با این اقدام جوانان و طلاب، فشار از سوی حامیان مجلس بیش از پیش شده بود در حالی که کمیسیون برجام با جدیت و تلاش شبانه روزی در حال پیگیری نظارت بر برجام بود.

در همان زمان نیز اخباری منتشر شد که نشان می‌داد رهبر انقلاب نسبت به برگزاری چنین اجتماعاتی نظر مخالف دارند.

در این رابطه، نشریه مکتوب پایگاه اطلاع‌رسانی مقام معظم رهبری- در سومین شماره خود نوشت: «یکی از این متحصنین در گفتگو با رسانه‌ها گفت: از چند مسیر موثق، مطلع شدیم که رهبر معظم انقلاب با ادامه این تحصن مخالف هستند. عمارلو در این خصوص گفت: پس از اطلاع یافتن از موضع دفتر معظم له مبنی بر اتمام تحصن، ما نیز همانند سربازی مطیع فوراً اقدام به اتمام تحصن کردیم. درعین‌حال که رهبر انقلاب همواره بر لزوم نقد صحیح تأکید داشته‌اند اما بارها در سال‌های اخیر در چند سخنرانی، نارضایتی خود را نسبت به اقدامات غیرمتعارف، غیرقانونی و ناشایسته اعلام کرده بودند.»[1]

تحصن و شعار علیه مجلس در ماجرای وقف دانشگاه آزاد

موضوع تجمع در مقابل مجلس در خصوص دانشگاه آزاد و اتفاقات سفارت انگلیس ازجمله مواردی است که رهبر معظم انقلاب نسبت به این موارد نیز انتقاداتی را مطرح کردند و درعین‌حال که انتقاد از مسئولین توسط دانشجویان را امری پسندیده دانستند به آن‌ها توصیه کردند که خود نیز نقدپذیر باشند.

در همین راستا، رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان در رمضان سال 89 نیز چنین گفتند:‌

«بحث تجمع در برابر مجلس را مطرح کردید که من البته در آن مورد هیچ اظهارنظری نمی‌کنم؛ فقط همین‌قدر به شما بگویم که شما همه‌اش گله دارید که چرا مسئولین نقدپذیر نیستند؛ خوب، شما هم نقدپذیر باشید! نقدپذیری که فقط مخصوص مسئولین نیست؛ خوب، بالاخره اگر بر دانشجو هم نقدی وارد است، باید نقدپذیری کند. جمعیت زیادی آمدند در مقابل مجلس جمع شدند، شعارهایی هم دادند، شعارهایشان هم بد نبود، یک گروهی هم آن وسط شعارهای تند دادند.

البته من نمی‌گویم آن‌ها آدم‌های بدی‌اند، نابابی‌اند؛ نه، بالاخره تندی کردند، جوانی کردند؛ اما اگر شما هم معتقدید که این شعارها افراطی بود، زیادی بود، حقش نبود، قبول کنید. این‌جور نباشد که بگوئید بالاخره هرچه که گوشه قبای دانشجو را بگیرد - که دانشجوها قبا هم ندارند! - مورد اعتراض قرار بدهیم. ممکن است به شما هم نقدی وارد باشد؛ نقد را قبول کنید.»[2]

باز هم تذکر به دانشجویان و جوانان، این‌بار در قضیه ورود به سفارت «انگلیس خبیث»

رهبر انقلاب در دیدار دانشجویی در مردادماه سال 1391، باز هم نسبت به شور انقلابی اما عجولانه دانشجویان در ماجرای ورود به سفارت انگلیس، تذکر جدی دادند و فرمودند: «در قضیه اخیر اشغال آن سفارت خبیث، احساسات جوانان درست بود. ولی رفتنشان درست نبود.»[3]

موضوع اصلی در بیانات رهبر معظم انقلاب ورود شایسته و منطقی و قانونی به موارد اختلافی و انتقادی است. رهبر انقلاب همواره از قشر جوان و دانشجویان و نخبگان حمایت کرده و توانایی و انگیزه آنان نیروی مضاعفی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی دانسته‌اند اما در این موارد همواره بر اضافه کردن حرکت هوشیارانه و درست به چاشنی انتقادات دانشجویی را موضوع مهم برای رسیدن به مطلوب عنوان و بدان تأکید کرده‌اند.

نسبت بین آرمان‌گرایی و واقع‌بینی ازجمله موضوعات مهمی است که رهبر انقلاب در سال‌های اخیر به آن اشاره کرده‌اند. به‌عنوان‌مثال ایشان در دیدار با دانشجویان در تیرماه امسال (سال۹۴) چنین فرمودند: «اولین فریضه دانشجویی عبارت است از آرمان‌خواهی. یک عدّه‌ای تبلیغ می‌کنند و وانمود می‌کنند که آرمان‌خواهی مخالف واقع‌گرایی است؛ نه آقا، آرمان‌خواهی مخالف محافظه‌کاری است، نه مخالف واقع‌گرایی. محافظه‌کاری یعنی شما تسلیم هر واقعیتی -هرچه تلخ، هرچه بد- باشید و هیچ حرکتی از خودتان نشان ندهید؛ این محافظه‌کاری است. معنای آرمان‌گرایی این است که نگاه کنید به واقعیّت‌ها و آن‌ها را درست بشناسید؛ از واقعیّت‌های مثبت استفاده کنید، با واقعیّت‌های سلبی و منفی مقابله کنید و مبارزه کنید. این معنای آرمان‌گرایی است. چشمتان به آرمان‌ها باشد. این اولین فریضه دانشجو است.»[4]

واقع‌گرایی در سخنان رهبر معظم انقلاب بنیان آرمان‌گرایی و انقلابی‌گری را تشکیل می‌دهد و حرکت هوشیارانه می‌تواند این مهم را به سرمنزل مقصود برساند. ایشان برخی از تحرکات احساسی و غیرواقع‌بینانه را بیهوده و بی‌فایده و برخی موارد را مضر دانستند که تأکیدی بر این موضوع دارد که برای رسیدن به مقصد درست باید از راه صحیح استفاده کرد.

…………………………

[1] -http://khabaronline.ir/detail/468367/Politics/leader

[2] -http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9925

[3] -http://farsi.khamenei.ir/print-content?id=28758

[4] -http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30255

 

 نظر دهید »

مطالبات مقام معظم رهبری (مدظله العالی)در حوزه فضای مجازی

20 تیر 1395 توسط سرباز ولایت

“بعضی از کشورها طبق فرهنگ خودشان این دستگاه‌ها را قبضه کرده‌اند. ما چرا نمی‌کنیم؟ چرا حواسمان نیست؟ چرا رها می‌کنیم این فضای [مجازی] غیرقابل کنترل و غیرمنضبط را؟ مسئولند، یکی از مسئولین هم همین‌ها هستند؛ دستگاه وزارت ارتباطات است.”

لزوم استفاده صحیح و کنترل‌شده از قابلیت‌های فضای مجازی

مقام معظم رهبری در 13 اردیبهشت 95 در جمع معلمان و فرهنگیان فرمودند: «این فضای مجازی امروز از فضای حقیقیِ زندگی ما چند برابر بزرگ‌تر شده؛ بعضی‌ها اصلاً در فضای مجازی تنفّس می‌کنند؛ اصلاً آنجا تنفّس می‌کنند، زندگی‌شان در فضای مجازی است. جوانان هم سروکار دارند با فضای مجازی، با انواع‌واقسام چیزها و کارها، با برنامه‌های علمی‌اش، با اینترنتش، با شبکه‌های اجتماعی‌اش، با مبادلات و امثال اینها سروکار دارند؛ خب، اینجا لغزشگاه است. هیچ‌کس نمی‌گوید آقا جادّه نکش. اگر شما در یک منطقه‌ای جادّه‌ای لازم دارید، خیلی خب، جادّه بکش، جادّه‌ اتوبان هم بکش امّا مواظب باش! آنجایی که ریزش کوه محتمل است، آنجا محاسبه‌ لازم را بکنید. ما به دستگاه‌های ارتباطی خودمان، به مجموعه‌ وزارت ارتباطات و شورای عالی مجازی -که بنده از آن هم گله دارم- سفارشمان این است. ما نمی‌گوییم این راه را ببندید؛ نه، اینکه بی‌عقلی است. یک کسانی نشسته‌اند، فکر کرده‌اند، یک راهی باز کرده‌اند به‌عنوان این فضای مجازی و به قول خودشان سایبری؛ خیلی خب، از این استفاده کنید منتها استفاده‌ درست بکنید؛ دیگران دارند استفاده‌ درست می‌کنند؛ بعضی از کشورها طبق فرهنگ خودشان این دستگاه‌ها را قبضه کرده‌اند. ما چرا نمی‌کنیم؟ چرا حواسمان نیست؟ چرا رها می‌کنیم این فضای غیرقابل کنترل و غیرمنضبط را؟ مسئولند، یکی از مسئولین هم همین‌ها هستند؛ دستگاه وزارت ارتباطات است.»

 نظر دهید »

یا ایها الانسان...

20 تیر 1395 توسط سرباز ولایت

 نظر دهید »

مناظره ی شیخ مفید با قاضی عبدالجبار(ازعالمان اهل تسنّن)

19 تیر 1395 توسط سرباز ولایت

 

در عصر شیخ مفید ‌(ره)، یکی از علمای بزرگ اهل تسنّن، در بغداد مجلس درسی داشت، و به نام «قاضی عبدالجبّار» خوانده می‌شد.
روزی قاضی عبدالجبّار در مجلس درس خود نشسته بود، شاگردانش از اهل تسنن و شیعیان حاضر بودند، در آن روز شیخ مفید‌ (ره) نیز به آن مجلس وارد شد و دم در نشست، قاضی تا آن روز شیخ مفید را ندیده بود، ولی وصفش را شنیده بود.
پس از لحظه‌ای، شیخ مفید به قاضی رو کرد و گفت: «آیا اجازه می‌دهی، در حضور این دانشمندان، سؤالی از شما ‌کنم؟»
قاضی: بپرس.
شیخ مفید: این حدیثی که شیعیان روایت می‌‌کنند که پیامبر‌ اکرم (صلّی‌ اللّه علیه و آله و سلم) در صحرای غدیر، درباره حضرت علی‌ علیه السّلام فرمودند:
« مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، هر کس که من مولای اویم، پس علی‌ مولای اوست.»
آیا این حدیث صحیح است و یا این‌که شیعه آن را به دروغ ساخته است؟
قاضی: این روایت، صحیح است.
شیخ مفید: منظور از کلمه «مولی» در این روایت چیست؟
قاضی: منظور، آقائی و اولویّت است.
شیخ مفید: اگر چنین است پس طبق فرموده پیامبر ‌(صلّی‌ اللّه علیه و آله و سلم) ،‌ علی(علیه السّلام) آقائی و اولویّت بر دیگران دارد، بنابراین، این همه اختلاف و دشمنی‌ها بین شیعیان و اهل تسنن برای چیست؟
قاضی: ای برادر! این حدیث (غدیر) روایت (و مطلب نقل شده) است، ولی خلافت ابوبکر، «درایت» و امری مسلّم است، و آدم عاقل، به خاطر روایتی، درایت را ترک نمی‌کند!!
شیخ مفید: شما درباره این حدیث چه می‌گویید که پیامبر‌ اکرم (صلّی‌ اللّه علیه و آله و سلم) در شأن حضرت علی‌ علیه السّلام فرمودند:
«یَا عَلیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلمِی»، «ای علی! جنگ تو،‌جنگ من است، و صلح تو،‌ صلح من است.»
قاضی: این حدیث،‌ صحیح است.
شیخ مفید: بنابراین آنان‌که جنگ جَمَل را به راه انداختند مانند طلحه و زبیر و عایشه و… و با علی (علیه السّلام) جنگیدند، طبق حدیث فوق و اعتراف شما به صحّت آن، باید (با شخص رسول خدا‌ (صلّی‌ اللّه علیه وآله) جنگیده باشند) و کافر باشند.
قاضی: ای برادر! آن‌ها (طلحه و زبیر و …) توبه کردند.
شیخ مفید: جنگ جمل، درایت و قطعی است، ولی در این ‌که پدید آورندگان جنگ، توبه کرده‌اند، روایت و شنیدنی است، و به گفته تو نباید درایت را فدای روایت کرد، و مرد عاقل به خاطر روایت، درایت را ترک نمی‌کند.
قاضی، در پاسخ این سؤال فرومانده، پس از ساعتی درنگ، سرش را بلند کرد و گفت: «تو کیستی؟»
شیخ مفید: من خادم شما محمّد ‌‌‌بن محمّد ‌بن نعمان هستم.
قاضی همان‌دم برخاست و دست شیخ مفید را گرفت و بر جای خود نشانید و به او گفت:« اَنْتَ الْمُفِیدُ حقّاً»، «تو در حقیقت، مفید (فایده بخش) هستی.»
علمای مجلس از رفتار قاضی رنجیده خاطر شدند و همهمه کردند.
قاضی به آن‌ها گفت: من در پاسخ این شیخ (مفید)، درمانده شدم، اگر هر یک از شما پاسخی دارد، برخیزد و بیان کند.
هیچ کس برنخواست، به این ترتیب شیخ مفید، پیروز شد و لقب «مفید» در این مجلس، برای او بر سر زبان‌های مردم افتاد.
منبع :
مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۲۰۰ و ۲۰۱، (مجلس پنجم)

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9

مطالب پربازدید

  • سال تولد چهارده معصوم علیهم السلام به تاریخ شمسی!
  • ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم...
  • ما برای اعتلای کلمه "الله" ایستاده ایم.
  • حق شوهر
  • چه کنیم کسی معصیت های غرب را نمی بیند....
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

باران حق

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مهدویت
  • شهدا
  • آموزش سواد فصای مجازی
  • عمار نامه
  • همنوای زینب(س)
  • دستخط

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

صلوات شمار

.

ورود و خروج کاربران

پیغام ورود و خروج

آرشیوهای وبلاگ من

  • اسفند 1400 (1)
  • آذر 1399 (1)
  • مرداد 1398 (2)
  • بهمن 1397 (4)
  • آذر 1397 (1)
  • تیر 1397 (5)
  • خرداد 1397 (2)
  • اسفند 1396 (3)
  • بهمن 1396 (2)
  • تیر 1396 (8)
  • خرداد 1396 (2)
  • اسفند 1395 (4)
  • بیشتر...

مطالب با رتبه بالا

  • چه کنیم کسی معصیت های غرب را نمی بیند.... (5.00)
  • اهمیت کار آتش نشان (5.00)
  • شهدای مدافع حرم استان خوزستان ()
  • شب قدر و یادی از شهدا ()
  • حق شوهر ()

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس